مشروح مذاكرات مجلس تدوین قانون اساسی:

جلسه چهل و ششم

بيست و چهارم مهرماه 1358 هجري شمسي

صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
یزدفردا :علی آبادی :جهت اطلاع رسانی به فردائیان و ثبت در تاریخ در این سلسله مطالب ، مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تدوین قانون اساسی آورده می شود.

توجه: تمام نوشته های مندرج در این بخش، از  شورای نگهبان و کتاب
صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران  بازانتشار می شود. آوردن این جلسات در سایت یزدفردا به خاطر دسترسی مستقیم پژوهشگران و فردائیان به متن این جلسات در این سایت است.

یزدفردا

جلسه چهل و ششم

بيست و چهارم مهرماه 1358 هجري شمسي



جلسه در ساعت پانزده روز بيست و چهارم مهرماه 1358 هجري شمسي برابر با بيست و چهارم ذيقعده 1399 هجري قمري به رياست دكتر سيد محمد حسيني بهشتي (نايب رئيس) تشكيل شد.
فهرست مطالب
1ـ اعلام رسميت جلسه و نطق قبل از دستور آقاي حجتي كرماني درباره وقايع سال گذشته مسجد كرمان
2ـ طرح و تصويب اصل 89 (اصل يكصد و بيست و يكم)
3ـ ادامه بحث و تصويب اصل 96 (اصل يكصد و بيست و سوم)
4ـ ادامه بحث و تصويب اصل 97 (اصل يكصد و بيست و چهارم)
5ـ طرح و تصويب اصل 98 (اصل يكصد و بيست ودوم)
6ـ طرح و تصويب اصل 99 (اصل يكصد و بيست نهم)
7ـ طرح و تصويب اصل 100 (اصل يكصد و بيست و هشتم)
8ـ طرح و تصويب اصل 101 (اصل يكصد و بيست و پنجم)
9ـ طرح و تصويب 102 (اصل يكصد و سيام)
10ـ پايان جلسه دبيرخانة مجلس بررسي نهائي قانون اساسي [--------------------------------------------------------------------------------------]
1ـ اعلام رسميت جلسه و نطق قبل از دستور آقاي حجتي كرماني درباره وقايع سال گذشته مسجد كرمان نايب رئيس (بهشتي) - نطق قبل از دستور شروع ميشود، آقاي حجتي كرماني بفرمائيد.
حجتي كرماني ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
«ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء عند ربهم يرزقون» سال گذشته روز بيست و چهارم مهرماه روزي كه مثل امروز يكي از فاجعه آميزترين وقايع دوران دودمان كثيف پهلوي يعني حمله به مسجد جامع كرمان رخ داد.
در اين فاجعه برادران و خواهران كرماني ما در معرض قساوت آميزترين حملات وحشيانه مأمورين مزدور رژيم جنايتكار پهلوي قرار گرفتند و حمله به مقدسات ديني و قرآنها و فرشهاي مسجد و در و ديوار مسجد آنچنان وحشيانه و غيرقابل تصور بود كه اين جنايت يك نقطه عطف جديدي در بيدار كردن افكار مردم ايران و مردم دنيا بر ضد رژيم طاغوتي بود.
من در سال گذشته حمله به مسجد جامع كرمان را كه در حال نيمه سوخته بود به وضعي ديدم كه نمونههاي حملههاي گذشته كه انسان در تاريخ ميخواند را به خاطر ميآورد.
امروز در شهر كرمان عزاي عمومي است و به ياد شهدائي كه در فاجعة مسجد كرمان جان باختند و خون خودشان را با خونهاي مقدسي كه در سراسر ايران براي پيروزي انقلاب مقدس اسلامي به رهبري امام خميني نثار كردند در آميختند و اين خونهاي مقدس همچون سيلي خروشان توانست كه بنياد كاخ ستم را براندازد و ملت ما را از قيد و بند دو هزار و پانصد ساله رژيم شاهنشاهي برهاند.
فجايع دستگاه اعم از سينما ركس آبادان و حمله به مسجد جامع كرمان و حمله به مسجد نوشيراز و همچنين بيمارستان امام رضا در مشهد و همچنين حرم مطهر ثامن الحجج و ساير فجايعي كه كردند اينها همه ما را بر آن ميدارد كه به احترام خون اين شهداي پاك و براي بارور كردن نهال انقلاب و براي آنكه ملتي را كه با خون شهدا از بند رهيده است به سامان برسانيم و اوضاع كشور جعفر بن محمد را و اين كشور پر افتخار اسلامي را سرو سامان بدهيم.
بر همة ما افراد ملت از بزرگ و كوچك در هر شأن و شئوني هستيم آن است كه از خود بدرآئيم و براي خدا و خلق خدا كار كنيم و بدانيم كه شهداي بزرگ ما در سراسر تاريخ اسلام و مخصوصاً شهداي دو سالة اخير ايران چشم براه آنند كه ما به احترام خون آنها و براي بارور كردن نهال انقلاب اسلامي چه ميكنيم.
«ثم جعلنا كم خلائف في الارض من بعد هم لننظر كيف تعملون» در اين فرصت كوتاه به روح همه شهداي انقلاب اسلامي ايران و شهداي فاجعه مسجد جامع و مسجد امام كرمان درود ميفرستم و اميدوارم كه همة ما در راه انجام وظيفه پاسداري از انقلاب اسلامي موفق و مؤيد باشيم و از دوستان و برادران تقاضا دارم كه به احترام خون همه شهداي انقلاب اسلامي ايران و به ياد همة آنها بپا خيزند و فاتحه بخوانند.
(همة حضار بپا خاستند و سوره حمد و توحيد را تلاوت كردند) نايب رئيس (بهشتي) - غفرالله لهم و لنا.

2ـ طرح و تصويب اصل 89 (اصل يكصد و بيست و يكم) نايب رئيس (بهشتي) -
بسم الله الرحمن الرحيم
.
دستور جلسه امروز مشتمل بر هفت اصل خدمت دوستان هست اول اصل 89 است كه در رديف اصولي كه داشتيم قرار داشت مربوط به سوگند رئيس جمهور است و چون متن سوگندنامه كامل نشده بود موكول شد به امروز كه آقاي آيت آن را قرائت ميكند.
اصول 89 ـ رئيس جمهور در مجلس شوراي ملي در جلسهاي كه با حضور رئيس ديوانعالي كشور و اعضاي شوراي نگهبان قانون اساسي تشكيل ميشود سوگندنامه زير را قرائت و امضا ميكند: «من به عنوان رئيس جمهور برابر قرآن كريم و در پيشگاه ملت ايران به خداوند قادر متعال سوگند ياد ميكنم كه پاسدار مذهب رسمي و نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي كشور باشم و همة استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفاي مسئوليتهائي كه بر عهده گرفتهام به كار گيرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلاي كشور و ترويج اخلاِ و پشتيباني از حق و عدالت سازم از آزادي و حرمت اشخاص و حقوقي كه قانون اساسي براي ملت شناخته است حمايت كنم و در حراست از مرزها و استقلال سياسي و اقتصادي و فرهنگي كشور از هيچ اقدامي دريغ نورزم و با استعانت از خداوند و پيروي از پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام قدرتي را كه ملت به عنوان امانتي مقدس به من سپرده است همچون اميني پارسا و فداكار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم و از هر گونه خودكامگي بپرهيزيم.
» نايب رئيس (بهشتي) - آقاي يزدي بفرمائيد.
(يزدي ـ آيا «در حراست از مرزها از هيچ اقدامي دريغ نورزم» صحيح است؟) اميدواريم همه در اين راه از هيچ اقدامي دريغ نورزند.
بلي اين تعبير صحيحي هست.
آقاي فاتحي بفرمائيد.
فاتحي ـ به نظر بنده اين اصل دو اصلاح لازم دارد يكي در آنجائي كه نوشته شده در جلسهاي كه باحضور رئيس ديوانعالي كشور بايد جمله «با حضور رهبر يا شوراي رهبري» هم اضافه شود، و ديگر در جائي كه نوشته شده «قدرتي كه ملت به عنوان امانتي مقدس به من سپرده است» من معتقدم كه اين ملت نيست كه اين قدرت را به رئيس جمهور سپرده است بلكه امام امت است كه اين قدرت را به او سپرده است چون همانطور كه ملت او را انتخاب كرده است اگر اجازه امام امت نباشد مشروعيت پيدا نميكند.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي مكارم شيرازي بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ دو جمله اينجا هست كه مثل اينكه بايد اصلاح شود، يكي اينكه نوشته شده «سوگندنامه را بخواند و امضاء كند» درست نيست بايد بنويسيم «به ترتيب زير سوگند ياد كند و سوگند نامه را امضاء كند» يعني مسأله انشاء را ما در اينجا بايد متذكر شويم كه سوگند نامه را امضاء كند نه اينكه سوگندنامه را قرائت كند.
ديگر نوشته شده «همچون اميني پارسا» چنين معلوم ميشود «اميني پارسا» درست نيست «هم چون امين پارسا» است.
نايب رئيس (بهشتي) - مسأله دومي كه فرموديد معمول هست ولي تذكر اولي كه فرموديد بجا است يعني بنويسيم «به ترتيب زير سوگند ياد كند و سوگندنامه را امضاء نمايد».
(طاهري اصفهاني ـ «امضاء نمايد» هم نظر ايشان را تأمين نميكند.)
خير نوشته ميشود «به ترتيب زير سوگند ياد نمايد و سوگندنامه را امضاء نمايد» آقاي موسوي اصفهاني بفرمائيد.
موسوي اصفهاني ـ بنده سه پيشنهاد اصلاحي دارم يكي اينكه در قسمت اول نوشته شود «در جلسه علني قسم ياد نمايد» و يكي هم نوشته شود «مذهب رسمي ايران».
نايب رئيس (بهشتي) - چون «كشور» مضاف اليه هر سه، مذهب رسمي و قانون اساسي و نظام جمهوري ميباشد و راجع به تذكر اول شما همه جلسات مجلس علني است مگر آنهائي كه استثنائاً سري باشد اين است كه لازم نيست در اينجا قيد شود.
موسوي اصفهاني ـ تذكر ديگر بنده اين است كه بجاي «پشتيباني از حق و عدالت» نوشته شود «گسترش حق و عدالت».
نايب رئيس (بهشتي) - البته اينجا يك كلمه افتاده است چون قرار بود بنويسيم «ترويج دين و اخلاِ» مثل اينكه هنگام پاك نويس كردن افتاده است البته تعبير گسترش، از تعبير پشتيباني زندهتر و پرمايهتر است و پيشنهاد خوبي است بنابراين مينويسيم: «اعتلاي كشور و ترويج دين و اخلاِ و گسترش حق و عدالت» البته گسترش عدالت خوب است ولي گسترش حق يك مقداري نامفهوم است.
(منتظري ـ بنويسيم پشتيباني و حمايت يا حمايت و پشتيباني.)
ميتوانيم گسترش را بگذاريم براي عدالت يعني بنويسيم «ترويج دين و اخلاِ و پشتيباني از حق و گسترش عدالت»، آقاي فوزي بفرمائيد.
فوزي ـ در اينجا كه نوشته شده «و اعضاي شوراي نگهبان قانون اساسي» به عقيدة بنده «قانون اساسي» بايد حذف شود و نوشته شود «اعضاي شوراي نگهبان» و يا اينكه نوشته شود «اعضاي شوراي نگهبا احكام اسلام و قانون اساسي».
نايب رئيس (بهشتي) - صبح خدمتتان عرض شد كه در اصل قبل ما اين شورا را دو بخش نكرديم فقط يك شوراي نگهبان قانون اساسي داريم كه همة اعضاي آن شورا، نگهبان قانون اساسي هستند و اظهارنظر در مورد بخشهاي مربوط به انطباِ با موازين اسلام مخصوص فقها است ولي دو تا شوراندازيم تنها يك شوراي نگهبان قانون اساسي داريم چون يكي از اصول قانون اساسي ما اين است كه تمام قوانين كشور بايد منطبق با قوانين اسلام باشد اين هم جزو قانون اساسي هست و براي اجراي اين اصل آن شش نفر كه تخصص دارند اظهارنظر ميكنند.
(فوزي ـ منظور من اين است كه نوشته شود به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي.)
بلي اين بركت تأكيد است، آقاي كياوش بفرمائيد.
كياوش ـ آخرين كاري كه ميكند سپردن همي ودايع است اگر نوشته شود نگهدار باشد و بعد از هر گونه خودكامگي بپرهيزد و آن را به منتخب ملت بعد از خود بسپارد.
اين جمله آخر بايد يك فراز برگردد جلوتر، يعني نوشته شود «همچون اميني پارسا و فداكار نگهدار باشم و از هرگونه خودكامگي بپرهيزم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپاريم.
» اينطور بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - ملاحظه ميفرمائيد كه فاصله ميشود و ارجاع آن يك مقداري نامفهومتر ميشود.
(كياوش ـ اين خودكامگي كه مربوط به بعد از سپردنش كه نيست قبل از سپردن اين وديعه است.)
در تمام اين مراحل ميگويد بپرهيزيد، آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ عرض كنم كه اگر بعد از پيامبر كلمه «اسلام» گذاشته شود و نوشته شود «پيروي از پيامبر اسلام» بهتر است ديگر اينكه آيا نمايندگان هم سوگندنامهاي دارند و نخست وزير هم سوگند خواهد خورد يا نه؟ نايب رئيس (بهشتي) - فعلا اين اصل مربوط به رئيس جمهور است ما داريم دربارة رئيس جمهور بحث ميكنيم دربارة نخست وزير كه بحث نميكنيم.
سبحاني ـ منظورم اين بود كه يك كاسهاش بكنيم.
مطلب ديگر اينكه انتخاب رئيس جمهور قبل از انتخابات مجلس شوراي ملي است.
نايب رئيس (بهشتي) - انتخاب رئيس جمهور را ميفرمائيد؟ (سبحاني ـ بلي.)
معلوم نيست حالا.
سبحاني ـ قاعدتاً همان است طبق نقشه ما قبل از انتخابات مجلس شوراي ملي است پس اگر رئيس جمهور انتخاب شد چطور سوگند ياد ميكند؟ نايب رئيس (بهشتي) - شما كه نقشهاي نداريد حالا؟ (سبحاني ـ يعني طبق برداشتي كه ما تا به حال كردهايم.)
به احتمال قوي ممكن است با هم انجام شود.
سبحاني ـ خوب حالا اگر رئيس جمهور انتخاب شد مدتها بايد كار كند بدون سوگند تا انتخابات مجلس انجام بشود و شوراي نگهبان هم بعد از انتخاب مجلس است.
نايب رئيس (بهشتي) - رئيس جمهور اگر انتخاب بشود كار دولت ادامه دارد تا انتخابات مجلس هم انجام بشود اگر هم دوباره باشد براي اين كه تا اركان حكومت آينده همه درست نشود نميتواند حكومت ثابت سركار بيايد ولي ان شاء الله هر دو با هم انجام ميگيرد.
آقاي حجتي كرماني بفرمائيد.
حجتي كرماني ـ بنده يك اصلاح عبارتي به نظرم رسيد عبارت «استعانت از خداوند و پيروي از پيامبر و ائمه اطهار» بايد مقدم بر همه اينها باشد يعني با استعانت از خدا همه اين كارها را ميكند نه اينكه آن كارها را بدون استعانت ميكند و در وسط، استعانت از پرودرگار باشد.
جمله «با استعانت از پروردگار و پيروي از پيامبر وائمه اطهار عليهم السلام» بايد اول باشد.
بعد هم در آنجا كه نوشته شده «در برابر قرآن كريم و در پيشگاه ملت» بهتر است كه جاي آنها عوض شود و نوشته شود «پيشگاه قرآن و در برابر ملت» چون پيشگاه شايد احترام بيشتري داشته باشد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس منتظري ـ مطالبي را كه آقاي كياوش گفتند بنده تأييد ميكنم براي اينكه وقت كار است كه ما ميخواهيم بگوئيم خود كامگي نكند و يكي هم اين عبارت را به اين ترتيب بنويسيم «قدرتي را كه به عنوان امانت مقدس به من سپرده شده» تو چه كار داري كه چه كسي سپرده؟ هم از طرف مردم سپرده شده و هم از طرف رهبر، پس بايد اينطور نوشته شود «به عنوان امانت مقدس به من سپرده شده نگهداري كنم و از هر گونه خودكامگي بپرهيزم و آن را به منتخب ملت بعد از خود بسپارم.
» براي اينكه اينطور نيست كه اول بپردازد و بعد خودكامگي بكند.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي هاشمينژاد بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ تذكر بنده همان تذكري است كه آقاي سبحاني دادند ولي جواب شما به نظر من قانع كننده نبود چون بر فرض كه انتخابات مجلس شوراي ملي و رياست جمهوري يك دفعه انجام بشود اين مسأله مطرح است كه كدام يك از اينها زودتر شكل ميگيرد بنابراين در موردي كه انتخابات رياست جمهوري قبل از انتخابات مجلس شوراي ملي انجام شد، پيشبيني لازم بشود.
نايب رئيس (بهشتي) - معلوم ميشود كه عنايت نفرموديد من عرض كردم كه اصلا نه فقط انتخاب رئيس جمهور و مجلس يعني تا وقتي كه نخست وزير را انتخاب نكند و دولت را معرفي نكند و برنامه را به مجلس ندهد يعني تا موقعي كه تمام اركان حكومت كه خواهيم داشت جمع نشود آن حكومت نميتواند به كار مشغول شود.
(هاشمينژاد ـ يعني سوگندش به تأخير ميافتد؟) خير وقتي مجلس شروع به كار كرد ميرود سوگندش را ميخورد و بعد هم ميرود نخست وزير معين ميكند.
(هاشمي نژاد ـ يعني بعد از انتخاب اين كار به تأخير ميافتد تا وقتي كه مجلس شكل بگيرد؟) بلي چون اگر مجلس نباشد نميتواند دولت انتخاب بكند ببينيد چون آن دولت چه موقعي ميتواند قدرت رادر دست بگيرد؟ وقتي كه بتواند نخست وزير و وزرائ داشته باشد و برنامه مصوب داشته باشد و اينها كه بدون مجلس نميشود بنابراين اگر در سوگندش تأخير بيفتد چيزي نيست.
(منتظري ـ بعد از «پيامبر» كلمه «اسلام» بايد گذاشته شود.)
بسيار خوب.
دوستان حدود ده نفر ديگر اسم نوشتهاند آيا تذكرات جديدي هست؟ آقاي رحماني تذكري داريد.
رحماني ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
عرض ميشود بجاي «در پيشگاه ملت ايران» نوشته شود «در برابر ملت ايران»، چون نوشته شده «در برابر قرآن كريم» اگر ملت ايران را بالاتر از قرآن كريم تعبير كنيم به وسيله لفظ پيشگاه اين صحيح نيست بايد بنويسيم «برابر قرآن كريم در برابر ملت ايران».
مطلب دوم اينكه نوشته شده «پاسدار مذهب رسمي» بايد نوشته شود «پاسدار دين اسلام مذهب رسمي، نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي» و در جائي كه نوشته شده «حرمت اشخاص و حقوِ ملت» نه حقوقي كه قانون اساسي براي ملت شناخته است.
آيا ميخواهيد قانون مجلس شوراي مجلس ملي آن را بشناسد و توضيح بدهد و تشريح بكند و تفصيل بدهد كه آن واضحتر است از قانون اساسي يا به صورت ديگري.
مطلب ديگر هم اينكه نوشته شده است «استقلال سياسي و اقتصادي و فرهنگي» مگر استقلال فقط منحصر در اين سه مورد است؟ و چرا نظام را فراموش كردهاند چون استقلال نظامي هم بايد داشته باشيم.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي طاهري گرگاني بفرمائيد.
طاهري گرگاني ـ به عقيده بنده «پيشگاه» بيايد بجاي «برابر» و برابر هم به جاي پيشگاه «برابر نمايندگان ملت باشد» و نسبت به مذهب هم بايد تبديل شود به دين چون در اصل 12 دين و مذهب توأماً رسمي شدند.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي دكتر غفوري بفرمائيد.
گلزاده غفوري ـ اگر چه يك طرح شوراي جمهوري اسلامي كه مينويسيم ولي به هر حال اگر اين سوگند بخواهد به قطع و وصل انشاء متمشي بشود يك چنين رئيس جمهوري با اين قانون اساسي» بايد نوشته شود «از آزادي و حرمت اشخاص و حقوقي كه اسلام و قانون اساسي» براي اينكه به نظر من اسلام حقوِ بيشتري براي مردم شناخته است، اگر صلاح ميدانيد به اين نحو كه عرض كردم نوشته شود.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي دكتر باهنر بفرمائيد.
دكتر باهنر ـ بين كلمه «وقف» و «بسازم» فاصله است به عقيده من اگر عبارت به اينصورت نوشته شود «و خود را درخدمت به مردم وقف سازم» بهتر خواهد بود.
مطلب ديگربه جاي كلمه «قدرت»، «مسئوليت» بنويسيم بهتر است يعني به اين ترتيب «مسئوليتي را كه ملت به عنوان امانت...
» نايب رئيس (بهشتي) - آقاي خزعلي بفرمائيد.
خزعلي ـ مطالبي كه بنده ميخواستم بگويم يك قسمتش گفته شد و قسمت ديگر اينست كه بنويسيم «آزادي و حرمت و حقوقي كه براي ملت شناخته شده است».
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي قرشي بفرمائيد.
قرشي ـ آنجا كه نوشته شده است «برابر قرآن كريم و پيشگاه ملت» بنده پيشنهاد ميكنم بنويسيم «در برابر قرآن كريم و پيشگاه ملت».
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ مطلب اساسي را آقاي باهنر راجع به قدرت فرمودند چند كلمة ديگر است مثل ساخت مقدس قرآن و به دنبال قانون اساسي كشور و مجري مصوبات مجلس هم هست و بجاي اخلاِ مكتب باشد، بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي كياوش بفرمائيد.
(كياوش ـ اين جمله آخر كه عرض كردم ميخواستم توضيح بدهم.)
قرار شد بياوريم جلو.
كياوش ـ بنده به اين ترتيب درست كردم «و در ترويج دين و اخلاِ و پشتيباني از حق و گسترش حق و عدالت سازم» و چون خود را وقف كرده جمله «و از هرگونه خودكامگي بپرهيزم» در آخر زشت هم هست.
علاوه بر اين جايش اينجاست ملاحظه بفرمائيد.
نايب رئيس (بهشتي) - جاي بهتري برايش پيدا كرديم و آن قبل از «استعانت» است يعني به اين ترتيب «از هيچ اقدامي دريغ نورزم و از هرگونه خودكامگي» يعني در تمام اين مسائل از هرگونه خود كامگي بپرهيزم.
كياوش ـ فكر نميكنيد وقف كردن خود با خود كامگي متضاد باشد و جايش همانجا باشد؟ پيشنهاد ديگر من اينست كه اگر اولش
بسم الله الرحمن الرحيم
اضافه كنيد مؤكدتر ميشود يعني بنويسيم «
بسم الله الرحمن الرحيم
، من به عنوان...
» نايب رئيس (بهشتي) - يعني در متن قسم نامه؟ (كياوش ـ بلي چون تا به حال رسم نبوده است.)
به نظر ميآيد تذكر بسيار بجائي است همانطور كه گفتيد به نظر من هم اين جمله اگر قبل از آزادي بيايد بهتر است يعني نوشته شود «از هر گونه خودكامگي بپرهيزيم و از آزادي و حرمت اشخاص حمايت كنم».
آقاي طاهري اصفهاني بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ مطالب گفته شد ولي حالا من هم تأكيداً ميگويم اينكه نوشته شد «در برابر قرآن كريم و در پيشگاه ملت ايران» به نظر من زننده است اگر جابجايش كنيم يعني بنويسيم «در پيشگاه قرآن كريم در برابر نمايندگان ملت ايران» بهتر است.
مساله ديگر اينكه شما يك مقدار از وظايف او را نقل كردهايد و بعد نوشتهايد «با استعانت از خداوند و پيروي از پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام» آيا به ذهن نميزند كه استعانت از صدر وظايفش باشد از وظيفه اولي كه ميخواهد در قسم نامه ذكر كند با استعانت از خداوند و پيروي از خدا؟ نايب رئيس (بهشتي) - يكي از دوستان هم اين تذكر را دادند كه اينجا هم يادداشت شده است و هيچ اشكالي نميبينم كه اين بيايد در صدر اينها.
تهراني ـ چون امانتداري خيلي مشكل است استعانت را اينجا قرار داديم به اينجهت است كه ميخواهد اشاره بكند كه فقط امانت خيلي مشكل است.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي موسوي تبريزي بفرمائيد.
موسوي تبريزي ـ براي امانتداري و سپردن امانت بايد به صراحت قيد شود و همچنين بجاي پشتيباني «استعانت» بنويسيد.
نايب رئيس (بهشتي) - بسيار خوب، بعضي از دوستان هم تذكر دادند كه اگر بجاي «پشتيباني»، «استعانت» بگذاريم بهتر است، البته هر چه را كه آقايان انتخاب ميكنند خوب است، بخصوص كه بنويسيم «با استعانت از او و پيروي از پيامبر و ائمه اطهار» و بلافاصله بعد از نام خداوند بنويسيم «با استعانت از او» مثل اين است كه بگوئيم «بسمه تعالي و به نستعين» موسوي تبريزي ـ قسم بايد محكم باشد يعني بين قسم و مقسم به فاصلهاي نباشد به اين طريق كه من به خداوند سوگند ياد ميكنم كه اين كار را بكنم يا اين كار را نكنم و اين امانتي را كه به من سپردهاند، همين امانت را صحيحاً و سالماً به رئيس جمهور بعدي تحويل بدهم.
(صافي ـ يعني قسم بايد معلق باشد.)
نايب رئيس (بهشتي) - بسيار خوب من براي رأيگيري ميخوانم: اصل 89 (اصل يكصد و بيست و يكم) ـ رئيس جمهور در مجلس شوراي ملي در جلسهاي كه با حضور رئيس ديوانعالي كشور و اعضاي شوراي نگهبان قانون اساسي تشكيل ميشود به ترتيب زير سوگند ياد ميكند و سوگندنامه را امضاء مينمايد:
بسم الله الرحمن الرحيم
من به عنوان رئيس جمهور برابر قرآن كريم و در پيشگاه ملت ايران به خداوند قادر متعال سوگند ياد ميكنم كه پاسدار مذهب رسمي و نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي كشور باشم و همه استعداد و صلاحيت خويش را در راه ايفاء مسئوليتهائي كه بر عهده گرفتهام بكار گيرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلاي كشور و ترويج اخلاِ و پشتيباني از حق و عدالت سازم از آزادي و حرمت اشخاص و حقوقي كه قانون اساسي براي ملت شناخته است حمايت كنم و در حراست از مرزها و استقلال سياسي و اقتصادي و فرهنگي كشور از هيچ اقدامي دريغ نورزم و با استعانت از خداوند و پيروي از پيامبر و ائمه اطهار عليهم السلام قدرتي را كه ملت به عنوان امانتي مقدس به من سپرده است همچون اميني پارسا و فداكار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.
رشيديان ـ اين جا كلمه قدرت است اين قدرت نيست مسئوليت است.
نايب رئيس (بهشتي) - هميشه وقتي كسي مسئوليت دارد به آن قدرت ميدهند.
(رشيديان ـ مسئوليت با قدرت فرِ دارد اين قدرت نيست.)
هميشه وقتي به كسي وظيفه ميدهند بايد اول به آن اختيارات بدهند، قدرت يعي توانايي مثلا به شما هم توانائي ميدهند كه فلان كار را انجام بدهيد زيرا ديگري نميتواند اين كار را بكند.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - عدة حاضر در جلسه پنجاه و هفت نفر، تعداد كل آراء پنجاه و هفت رأي، آراء موافق پنجاه و سه رأي، آراء مخالف دو رأي، آراء ممتنع دو رأي تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
صورت غايبين و تأخير كنندگان جلسه قبل را بخوانيد.
دكتر آيت ـ غايبين روز يكشنبه 22 مهر ماه آقايان: دكتر بني صدر، ميرمرادزهي، حائري، ملازاده، موسوي اصفهاني.
تأخير كنندگان آقايان: مدني يازده دقيقه، رشيديان يازده دقيقه، طاهري اصفهاني يازده دقيقه، دستغيب دوازده دقيقه، انواري دوازده دقيقه، اكرمي دوازده دقيقه، جوادي دوازده دقيقه، سبحاني يازده دقيقه، دكتر باهنر بيست و هفت دقيقه، پرورش سيزده دقيقه، فاتحي سيزده دقيقه، حجتي بيست دقيقه، شهزادي سيزده دقيقه، حسيني سيزده دقيقه، حيدري هفده دقيقه، خادمي سي و چهار دقيقه، شيباني شصت و پنج دقيقه، عرب هفتاد و پنج دقيقه، كريمي شانزده دقيقه، مراغهاي سي و يك دقيقه، مقدسي هفده دقيقه، موسوي اردبيلي پنجاه و نه دقيقه، موسوي جزايري سي و نه دقيقه، هاشمينژاد شانزده دقيقه.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي حائري كسالت دارند و آقاي ملازاده هم چون به بلوچستان رفتهاند مجاز بودهاند.

3ـ ادامه بحث و تصويب اصل 96 (اصل يكصد و بيست و سوم) نايب رئيس (بهشتي) - اصل 96 قرائت ميشود.
اصل 96 ـ رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس را حداكثر ضمن ده روز امضاء كند و براي اجرا در اختيار قوه مجريه بگذارد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي موسوي تبريزي بفرمائيد.
موسوي تبريزي ـ اين كلمه «ضمن ده روز» صحيح نيست بايد باشد «حداكثر ظرف ده روز پس از تاريخ ابلاغ امضاء بكند و به قوه مجريه بفرستد».
نايب رئيس (بهشتي) - ضمن ده روز از تاريخ ابلاغ.
(موسوي تبريزي ـ «ضمن» ديگر نميخواهد «حداكثر تا ده روز پس از تاريخ ابلاغ».)
بسيار خوب آقاي هاشمي نژاد.
هاشمي نژاد ـ اينجا دو مطلب است يكي آن بود كه برادر ماگفتند و گذشت، ديگر اينكه نوشته «در اختيار قوه مجريه بگذارد» در صورتي كه بايد نوشته شود مصوبات مجلس شوراي ملي را با توجه به اينكه مصوبات مجلس شوراي ملي همهاش در اختيار قوه مجريه نيست و بعداً يك سري قوانين كه مربوط به قوه قضائيه هم ميباشد كه آنها را هم تصويب ميكند اگر عبارت جامعتري كه شامل هر دو بشود بگذايد بهتر است.
رئيس (منتظري) ـ اگر به جاي قوه مجريه دولت بگذاريد بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - دولت هم كه بگوئيم، قوه قضائيه سوا است.
(منتظري ـ قوه قضائيه هم جزو دولت است.)
آقاي هاشمي نژاد بفرمائيد.
(هاشمينژاد ـ اگر اينجا بنويسيم مقامات مسئول يا مقامات مربوط شامل همه آنها ميشود.)
بنويسيم در اختيار مسئولان مربوط ميگذاريم كه ديگر هيچ ابهامي وجود نداشته باشد.
(رباني شيرازي ـ دولت بنويسيد، چون خود دولت در اختيار قوه مجريه ميگذارد.)
آن مربوط به مجلس شوراي ملي است و مجلس به رئيس جمهور واگذار ميكند اگر بگذاريم مسئولان مربوط بهتر است يعني رئيس جمهور طبق هر قانوني كه بعداً تعيين كرد در اختيار مسئولان مربوط ميگذارد و مسئولان مربوط جملهايست كاملتر.
رئيس (منتظري) ـ در اختيار قوه مجريه چه اشكال پيدا كرد؟ زيرا خود رئيس جمهور قوه مجريه است و او در اختيار مسئولان مربوط قرار ميدهد و يا اينكه به آنها ابلاغ ميكند و بهتر اينست كه بنويسيم از راه رفراندوم اين اختيارات را به دست بياوريم و اين را هم در پيشنويس اضافه بكنيم و همچنين نسبت به قوانيني كه از طريق همه پرسي تصويب شده و به وسيله شوراي نگهبان به وي ابلاغ شده است چون قوانين را بطوري كه مفصلا بحث كرديم شوراي نگهبان بايد تأييد بكند اين فقط مصوبات مجلس نيست و شامل همه ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - بهتر نيست كه اين تيتر استثنائي را بگذاريم در همان اصلي كه مربوط به همين موضوع است چون اين بندرت اتفاِ ميافتد و صبح هم اين مسأله مطرح شد «به رفراندوم ميگذاريم كه به رئيس جمهور داده بشود».
رئيس (منتظري) ـ در جاهاي ديگر هم هست حالا چه اشكالي دارد كه اين نكته قيد بشود مصوباتي كه از طريق همه پرسي...
نايب رئيس (بهشتي) - نظر دوستان چيست؟ به نظر ميرسد كه همانجا مناسبتر باشد.
آقاي فوزي بفرمائيد.
فوزي ـ اين جا نوشته كه حداكثر در ظرف ده روز بايد ابلاغ كنند و اگر اتفاِ افتاد كه در عرض ده روز ابلاغ نشد اين قانون بايد معلق بماند؟ نايب رئيس (بهشتي) - ما گفتيم اين وظايف رئيس جمهور است و نگفتيم كه اگر تأخير شد بماند و نتيجتاً قانون هم معلق بماند، آقاي سبحاني بفرمائيد.
(سبحاني ـ بنويسيد «خودداري از امضاء در اجراي قانون اثري نخواهد گذاشت.
») چون آنجا نوشته شده بود توشيح و امضاء اين قبيل چيزها جاي اين توهم را داشت كه چنين اشكالاتي پيش بيايد ولي تخلف از قانون كه جاي اين حرف را نميگيرد.
آقاي مكارم شيرازي.
مكارم شيرازي ـ اينجا حريم را ده روز قرار دادهايد، اگر بگوئيم فقط يك امضاي ساده باشد به اين طريق ميتوانيم مسأله را حل بكنيم ولي اگر براي بررسي و تحقيقات و اين حرفها است كه دو مرتبه بايد به مجلس برگرداند كه خوب است والا اگر چنين اختياري ندارد با ايراد كردن به مجلس اين ظرف ده روز درست نيست چون بايد تا به دستش رسيد امضاء كند.
بشارت ـ بعضي از وظايف رهبر مثل عفو عمومي را كه وقتي رهبر امضاء فرمودند به رئيس جمهور ميدهند يا در اختيار ديوانعالي كشور قرار ميدهند؟ (نايب رئيس ـ آن در جاي خودش ميآيد.)
ملاحظه بفرمائيد اگر در اختيار رئيس جمهور قرار بدهند غير از مصوبات چيزهاي ديگري هم هست كه همانطور كه آقاي منتظري هم فرمودند بهتر است و ديگر اينكه بجاي «بگذارد»، «قرار دهد» بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - اينجا «قرار دهد» صحيحتر است بهتر جا ميافتد.
(رحماني ـ مطلبي را كه ميخواستم عرض كنم آقاي منتظري فرمودند.)
دكتر نوربخش ـ عرض كنم در پيش نويس اصل 84 قبلا آمده است و چون آن اصل حذف شده است بنده اينجا ميبينم كه وظيفه رئيس جمهور مثل مهر پاي كاغذ است و اگر چيزي را رئيس جمهور امضاء نكرد تكليف چيست؟ فرض بفرمائيد چيزي مطابق ميلش بود آيا ميتواند به مقامي ديگر ارجاع كند.
چون در هيچ جا چنين سيستمي نيست و اگر نتوانست وظيفهاش را انجام بدهد تكليف چيست؟ نايب رئيس (بهشتي) - استعفا ميكند.
آقاي دكتر باهنر.
دكتر باهنر ـ مطلب بنده يكي اين است كه اگر آن كلمه «ضمن» را حذف بكنيد و بنويسيد حداكثر ظرف ده روز و ديگر اينكه در اختيار دولت يا نخست وزير مناسبتر است براي اينكه نسبت به وزراء و رؤساي سابق...
و اگر دولت بنويسيم كه معمولا شامل هيأت دولت هم ميشود بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - ممكن است قوه قضائيه مستقل باشد و همانطور كه گفتيم اگر عبارت را مسئولان بنويسيم مشخص ميشود.
آقاي سبحاني بفرمائيد.
سبحاني ـ چون نخست وزير در رأس است ديگر با گذاشتن كلمه نخست وزير قهراً درست ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي خزعلي.
خزعلي ـ اگر كسي مخالف باشد بند به عنوان موافق صحبت خواهم كرد.
دكتر آيت ـ من معتقدم كه مسأله انتشار قوانين هم دراينجا بررسي بشود، چون اصولا امضاء يك مسأله تشريفاتي است زيرا قانون بايد به يك وسيلهاي منتشر شود و در اطلاع مردم قرار بگيرد.
نايب رئيس (بهشتي) - آن جايش اينجا نيست جايش در مسأله قوه مجريه يا قوه قضائيه يا نخست وزير است كه بايد در موقع اعتبار يك قانوني قيد شود كه اعتبارش از چه تاريخي است بايد بنويسيم از تاريخي كه از طرف شوراي نگهبان رد شده باشد و ظرف ده روز هم ابلاغ بشود، آقاي حيدري بفرمائيد.
حيدري ـ اگر اضافه بكنيد رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس را پس از تأييد شوراي نگهبان امضاء كند و در اختيار مسئولان مربوط قرار دهد بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - اينكه ميگوئيم از تاريخ ابلاغ، بستگي به اين دارد كه چه كسي اين ابلاغ را ميكند اگر گفتيم كه مجلس بايد ابلاغ بكند كه ده روز را قيد كردهايم و وقتي كه شوراي نگهبان پاسخ نداد اين ميشود بعد از ده روز چون ظرف ده روز بايستي ابلاغ بشود، بنابراين ميتواند در پايان ده روز كار را انجام بدهد.
(كرمي ـ ارتباط شوراي نگهبان با مجلس است.)
شوراي نگهبان كه مطلقاً ابلاغ نميكند، چون مجلس ابلاغ ميكند و او بايد ظرف همان ده روز امضاء بكند و در اختيار مسئولان مربوط قرار بدهد.
يك وقت است كه مجلس قانوني را ميفرستد به شوراي نگهبان و شوراي نگهبان هم تأييد ميكند و بر ميگرداند بنابراين، اين ميشود كه در ظرف همان ده روز اول رئيس جمهوري امضاء بكند در اختيار مسئولان قرار بدهد و يك وقت هم هست كه اين ده روزي كه حداكثر مهلت است در شوراي نگهبان بماند و اگر هم نفرستند باز قانونيت دارد، اين است كه رئيس جمهور در ظرف همان ده روز ميتواند امضاء بكند و بدهد.
رئيس (منتظري) ـ براي رئيس جمهور ده روز لازم نيست اين ده روز براي شوراي نگهبان است و اينطور بنويسيم «مصوبات مجلس را پس از ابلاغ بايد امضاء كند» مادام كه به شوراي نگهبان نرسيده اصلا قانونيت ندارد.
نايب رئيس (بهشتي) - ملاحظه بفرمائيد چيزي كه به تصويب رسيده است اين است كه قانوني در مجلس تصويب ميشود، يك نسخه براي رئيس جمهور و يك نسخه هم براي شوراي نگهبان فرستاده ميشود.
در طي اين ده روزي كه قانون اينجا است اگر به تأييد شوراي نگهبان رسيده باشد كه در خلال اين مدت رئيس جمهور آن را امضاء ميكند و ميدهد و يا حداكثر عدم رد شوراي نگهبان پس از ده روز بايد باشد و اگر ده روز طول كشيد و عدم رد شوراي نگهبان هم كافي بود كه باز رئيس جمهور ميتواند امضاء كند و بدهد.
آقاي يزدي بفرمائيد.
يزدي ـ در هر صورت قبل از عبور از شوراي نگهبان قانونيت دارد و بعد از آن بايد ابلاغ كند.
(نايب رئيس ـ چه كسي ابلاغ بكند؟) شوراي نگهبان ميفرستد براي رئيس جمهوري ولي اگر به تأييد شوراي نگهبان نرسيد فرستادنش براي رئيس جمهوري معني ندارد و بايد پس از قانون شدن ابلاغ كند.
نايب رئيس (بهشتي) - مجلس بايد هر قانوني را ده روز در خود مجلس نگاه دارد و پس از ده روز اول (همهمه نمايندگان) آقاي آيت بفرمائيد.
دكتر آيت ـ شوراي نگهبان پس از گذشتن مدتي كه در اين دو اصل پيشبيني شده است...
نايب رئيس (بهشتي) - اين نظر به اينجا مربوط نميشود اين مربوط به آنجا است يعني آنجا نوشته پس از ابلاغ بنابراين يا اين است كه تصميم ميگيريد كه ابلاغ پس از امضاء يا گذشت ده روز بايد باشد كه مربوط به آنجا است به هر حال اين مسأله تأثيري ندارد.
دكتر آيت ـ اگر ما ابلاغ را به عهده شوراي نگهبان بگذاريم يعني بگوئيم پس از ده روز شوراي نگهبان قانون را به رئيس جمهور ابلاغ ميكند و رئيس جمهور هم امضاء ميكند و اگر احياناً مسكوت هم ماند مسكوت گذاشتنش هم حل ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - بسيار خوب، ولي ما نميخواهيم اينطور بشود ما مدتي دربارة اين اصل بحث كرديم كه نميخواهيم قانون در اختيار يك چنين دولتي باشد.
آقاي دكتر آيت.
دكتر آيت ـ ناچار است كه پس از مدت مقرر ابلاغ كند و پس از ابلاغ هم رئيس جمهور مجبور ميشود كه امضاء كند.
رئيس (منتظري) ـ من درباره اين موضوع اينطور به نظرم رسيدكه مصوبات را طوري تنظيم بكنيم كه جمع بين هر دو باشد يعي يك وقت هست كه مصوبات از راه مجلس است و يك وقت از راه همه پرسي و رفراندوم است.
ما نميتوانيم براي اين بعداً يك اصلي ذكر كنيم و در مجلس هم كه باشد باز شوراي نگهبان ميخواهد كه آنجا هم به وسيله شوراي نگهبان ابلاغ ميشود، اينطور مينويسيم «رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس و يا همه پرسي را پس از ابلاغ به وي امضاء كند و در اختيار قوه مجريه بگذارد».
نايب رئيس (بهشتي) - اين بسيار خوب است.
«منتظري ـ چون هم اين را نوشتهايم و هم آن را و هم مراحل قانوني خودش را طي كرده است.)
آيا دوستان معتقدند كه مسأله ده روز بكلي برداشته بشود؟ (تهراني ـ اول برود به شوراي نگهبان بعد به رئيس جمهوري ابلاغ بشود.)
(منتظري ـ بله) (اكثر نمايندگان ـ بله) كرمي ـ ما نگفتيم كه به طور كلي برداشته شود اصولا آن چه ارتباطي با اين دارد ارتباط شوراي نگهبان با مجلس است، ما گفتيم حداكثر ده روز.
مكارم شيرازي ـ براي چه مطالعه بكند؟ اصلا مطالعه و اظهار نظر نميخواهد، اين قانون است.
نايب رئيس (بهشتي) - اجازه بدهيد، آقاي كياوش بفرمائيد.
كياوش ـ آقا بنويسيد «مصوبات قانوني مجلس» اگر يك «قانوني» اينجا گذاشته بشود مسأله حل ميشود «رئيس جمهور موظف است مصوبات قانوني مجلس را پس از طي ده روز».
نايب رئيس (بهشتي) - مگر در مجلس مصوبات غير قانوني هم وجود دارد؟ مصوبات مجلس هر چه باشد اعم از قانون يا چيز ديگر فرِ نميكند.
آقاي كياوش.
كياوش ـ منظورم اين است كه به صورت قانون در آمده باشد و از شوراي نگهبان گذشته باشد.
مكارم شيرازي ـ آقا اگر اضافه كنيد «پس از طي مراحل قانوني» عبارت درست ميشود.
يزدي ـ اگر آن جمله فوِ عملي بشود ديگر اين عدم رد شوراي نگهبان مرتفع ميشود و هيچ اشكالي هم ندارد.
موسوي تبريزي ـ در اين تناقض زياد پيدا ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - آن را كه ما تصويب كرديم و چيزي را كه تصويب كردهايم نفرمائيد كه بايد اصلاح بشود خوب اجازه بدهيد اصل 96 به اين صورت در بيايد: رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس يا همه پرسي را پس از طي مراحل قانوني و ابلاغ به وي امضاء كند و در اختيار مسئولان بگذارد.
(نمايندگان ـ مدت آن را تعيين كنيد كه ظرف چند روز...)
(تهراني ـ يا بنويسيد بلافاصله يا اينكه پنج روز، يا ده روز.)
آقا اين زمان لازم ندارد زيرا بمحض اينكه آوردند آنجا فوراً يقهاش را ميچسبد كه همين الان بايد امضاء كني، چون وقتي گفتيم «بلافاصله» بايد فوراً اجرا شود ما اين را موكول ميكنيم به اينكه همانطور كه ساير وظايفش را انجام ميدهد اين هم مراحل خودش را طي بكند خوب، بنابراين من اين را براي رأي ميخوانم عنايت بفرمائيد.
(رشيديان ـ بنده مخالف هستم خوب است نوبت را رعايت بفرمائيد.)
بله حق شما محفوظ است.
موسوي تبريزي ـ صحبت كردن مخالف و موافق دربارة اصولي كه زياد مهم نيست وقت مجلس را ميگيرد اين يك كار تشريفاتي است.
رشيديان ـ همه اينقدر صحبت ميكنند بنده هم چند دقيقه صحبت ميكنم همينكه الان شما داريد ميفرمائيد خودش صحبت است.
نايب رئيس (بهشتي) - حالا نوبت را رعايت بكنيد تا ببينيم ميتوانيم منظمش بكنيم آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
با توجه بهاي كه امضاء رئيس جمهور به منظور اين است كه رئيس جمهور از متن قانون و مفهوم آن باخبر بشود كه لايحه معمولا قبلا از طرف دولت به مجلس ميرود و رويش هم زياد بحث ميشود و شناخت كافي هم دارند ثانيا اين لايحه كه به مجلس ميرود و در اطرافش گفتگو ميشود اگر لايحه مهم بود كه دربارة آن بررسي ميكنند و تذكرات لازم را هم بايد بدهند ثالثاً كه دوازده نفر حقوقدان فقيه و متبحر اين مصوبات را مطالعه ميكنند و امضاء ميكنند و ديگر به فرد ديگري احتياج ندارد چون هميشه قدرتها به دنبال بهانه ميگردند كه سرنخي به دست بياورند و روزنهاي را به دروازة بزرگي تبديل بكنند به همين جهت اينها همواره در قانون اساسي گشتهاند موضوعي را به دست بياورند و نقطه ضعفي پيدا بكنند آهستهآهسته براي خودشان حقي ايجاد بكنند و ما ميگوئيم اينجا به رئيس جمهور قدرتي ندادهايم پس رئيس جمهور چيست؟ عروسك است؟ يا مثلا دكور است؟ و اين قبيل چيزها، اولا ما به رئيس جمهور خيلي چيزها دادهايم آن را در شوراي دفاع ملي هم تراز رهبر قرار دادهايم.
اين يكي، ثانيا اينكه تنظيم كننده بين سه قوه است، رئيس قوه مجريه است، نخست وزير را او معرفي و انتخاب ميكند ثالثاً اگر قدرتي هم به او نداده باشيم بدينوسيله از تمركز دادن قدرت به يك فرد جلوگيري كردهايم كه منجر به ديكتاتوري ميشود و ما اين را يكي از هنرهاي قانون اساسي ميدانيم كه خواسته است از تمركز قدرت جلوگيري بكند و اگر ميفرمائيد كه امضاء رئيس جمهور تشريفاتي است، مؤمن كه كار لغو نميكند «والذين هم عن اللغو معرضون» اگر اين لغو است كه آن را بر داريد و اگر واقعاً ميخواهيد بهانه يا سر نخي به دست بدهيد كه آن هم بايد تكليفش معلوم بشود و روشن بشود و ملت ايران هم بدانند.
به هر حال بايد از ديكتاتوري جلوگيري بشود و هيچ احتياجي هم به اين نيست كه رئيس جمهور هم امضاء بكند همانطور كه شاه هم قوانين را توشيح ميكرد و بعد هم ايجاد حقي شد و بعد هم همينطور مجلس سنا مصوبات مجلس ملي را امضاء و تصويب ميكرد كه بعد هم براي آنها خودبخود ايجاد حقي ميكرد و خواهشمندم كه در اين زمينه تجديدنظر بفرمائيد زيرا اين اصل با اين وضع به درد نميخورد و بايد حذف بشود، متشكرم.
نايب رئيس (بهشتي) - اگر ديگر نيازي به صحبت موافق نيست كه ما براي رأيگيري اصل را بخوانيم.
معمولا وقتي ميگوئيم كه يك كسي در برابر ملت نسبت به كليه اجراي مسائل و قوانين مسئول است بگوئيم حالا ما بدون تو و اطلاع از دفتر تو هر جا كه بخواهيم قوانين را ميفرستيم، به هر حال اصل 96 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 96 (اصل يكصد و بيست و سوم) ـ رئيس جمهور موظف است مصوبات مجلس يا همه پرسي را پس از طي مراحل قانوني و ابلاغ به وي امضاء كند و در اختيار مسئولان بگذارد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - نتيجه رأيگيري، عده حاضر پنجاه و هفت نفر، آراء موافق چهل و هشت رأي، آراء مخالف چهار رأي، آراء ممتنع پنج رأي، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

4ـ ادامه بحث و تصويب اصل 97 (اصل يكصد و بيست و چهارم) نايب رئيس (بهشتي) - اصل 97 قرائت ميشود.
اصل 97 ـ رئيس جمهور فردي را براي نخست وزيري نامزد ميكند و پس از كسب رأي تمايل از مجلس شوراي ملي، حكم نخست وزيري براي او صادر مينمايد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي رباني شيرازي شما مخالف هستيد؟ (رباني شيرازي ـ بلي) پس بفرمائيد يك نفر موافق هم صحبت خواهد كرد.
رباني شيرازي ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
تضاد و تزاحمي كه در ممالك بوجود ميآيد اكثراً به واسطة تعداد مراجع قدرت است.
وقتي كه چند مركز قدرت در يك مملكت وجود دارد اينها براي اينكه قدرت ديگري را تضعيف كنند و قدرت خود را توسعه دهند با ديگران رو در رو قرار ميگيرند، كار شكني ميكنند و بالنتيجه در مملكت تشنج و اختلاف بوجود ميآيد.
در جلسه خصوصي قبلا من پيشنهاد كردم براي اينكه اين تضاد و تزاحم بوجود نيايد يك شورائي كه از تمام قدرتها، از رهبر و رئيس جمهور و ديگران در آن وجود دارد، همه يك كاسه و يكپارچه هستند، بوجود بيايد كه ادارة مملكت در تحت نظر آن شورا باشد، البته آن مسأله مورد توجه واقع نشد.
حالا در اينجا من پيشنهاد ميكنم كه ما يك نخست وزير جداگانهاي نميخواهيم، مقام رهبري داريم، يك شورائي كه در آن شورا تمام مسئولان امور از وزراء جمع هستند و در رأس آنها رئيس جمهور قرار دارد، يك شورائي به اين شكل مملكت را اداره كند.
ديگر احتياجي به نخست وزير جداگانه نيست كه هر روز اختلافي بين نخست وزير و رئيس جمهور پيش بيايد و هر آن اينها بخواهند براي تضعيف قدرت يكديگر با هم در بيفتند.
ما اگر چنين شورائي داشته باشيم، كه در اين شورا قهراً وزراء در حال تغيير هستند ولي رئيس جمهور براي مدتي كه پيش بيني شده است، سركار است البته ممكن است يك موقعي پيش بيايد كه عزل بشود يا استعفا بدهد ولي طبق قراردادي كه در قانون است چهار سال سر كار است و در عرض اين چهار سال وزراي خود را انتخاب ميكند و هر وقت ديد بعضي از آنها كندكاري دارند آنها را تغيير ميدهد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي آيت شما موافقيد يا مخالف؟ (دكتر آيت ـ من مخالفم منتها نه از جهتي كه آقاي رباني مخالف بودند.)
آقاي فاتحي بفرمائيد.
(فاتحي ـ من موافقم) آقاي رحماني بفرمائيد.
رحماني ـ سوال و توضيحي دارم، در اينجا گفته شده «رئيس جمهور فردي را» اين عبارت كافي نيست، ياد كردن از نخست وزير كه بايد مملكتي را اداره كند، بااين لفظ كافي نيست بايد بگوئيم «هر فردي كه واجد شرايط باشد» موضوع ديگر اينست كه چه اشكالي دارد كه رئيس جمهور افرادي را نامزد بكند، ما تابع آنچه تا كنون انجام ميشده است نيستيم، از ابتكارات هم غافل نبايد باشيم، دو نفر از نامزد ميكند و به هر كدام كه رأي تمايل بيشتري ابراز شد او نخست وزير ميشود.
مطلب سوم اينست كه «حكم نخست وزيري براي او صادر مينمايد» نخست وزيري كه با رأي تمايل حكم نخستوزيري ميگيرد احتياج به رأي اعتماد هم دارد، پس بهتر است اينجا به اين موضوع هم اشاره بشود تا در بحث نخست وزير راجع به او بتوانيم مفصلا صحبت كنيم.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي دكتر قائمي.
(دكتر قائمي ـ نظر مرا آقاي رباني فرمودند.)
پس يك موافق هم بايد صحبت كند.
(دكتر آيت ـ مطابق قاعده من چون از يك جهت ديگر مخالفم بايد صحبت بكنم.)
بفرمائيد صحبت كنيد.
دكتر آيت ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
در مورد اين اصل توجه بفرمائيد كه ما در دنيا چند نوع نظام داريم يم نوع نظامي هست كه اصطلاحاً به آن ميگويند «تفكيك مطلق» مثل نظام آمريكا كه رئيس جمهور خودش وزراء را انتخاب ميكند و مجلس نميتواند آنها را بر كنار كند و قانوناً هيچ مشورتي هم لازم نيست با مجلس بكند و يك نوع «تفكيك نسبي» است و آن به اين صورت است كه رئيس جمهور با مجلس مشورت ميكند و رأي تمايل مجلس را ميخواهد و حتي قانون ميتواند به مجلس پيشنهاد كند و يا وزراء در مجلس شركت ميكنند و ساير تشريفات.
در تفكيك مطلق چون خود رئيس جمهور و وزراء را انتخاب ميكند و مجلس حق بر كناري وزراء را ندارد، تضاد و اختلافي پيش نميآيد، اما در جايي كه با مجلس بايد مشورت بشود رسم چنين است اگر حزبي اكثريت داشت رئيس جمهور يا پادشاه بناچار و بدون چون و چرا رهبر حزب اكثريت را به نخست وزيري منصوب ميكند چون بالطبع آن نخست وزير در مجلس اكثريت دارد، اگر غير از اين باشد رئيس جمهور ممكن است يك فردي را كه در مجلس اكثريت ندارد، انتخاب بكند و از اول تا آخر تضاد ايجاد ميشود.
مثلا فرض كنيد اگر در آمريكا اينطور بود، يعني آقاي كارتر كه از حزب دموكرات است، در مجلس حزب جمهوريخواه اكثريت داشت، خوب اينجا اشكال پيش ميآيد كارتر ميخواهد از حزب خودش نامزد بكند و مجلس هم به او رأي تمايل و اعتماد نميدهد.
اصولا رأي تمايل براي اين بوجود آمده است كه رئيس جمهور يا پادشاه كسي را انتخاب نكند كه بعد مورد قبول مجلس قرار نگيرد.
بنابراين قبل از اينكه رئيس جمهور كسي را براي نخست وزيري نامزد بكند بايد رأي تمايل از مجلس بخواهد يعني از مجلس استفسار كند كه شما چه كسي را ميخواهيد؟ و مجلس روي زيد يا عمر نظر ميدهد و رئيس جمهور هم فرمان انتصاب همان شخص را صادر ميكند.
در تمام كشورهائي كه تفكيك نسبي است به اين صورت عمل ميشود و گرنه در موردي كه رئيس جمهور از يك حزب باشد واكثريت مجلس دست حزب ديگري باشد تضاد بوجود ميآيد چون نخست وزير در مقابل مجلس مسئول است ومجلس به او رأي اعتماد ميدهد ومجلس ميتواند او را استيضاح كند.
از اين جهت من ميخواهم اين اصل به اين صورت معكوس بشود كه «رئيس جمهور پس از كسب تماميل مجلس، فردي را كه مجلس به او رأي تمايل داده است، به نخست وزيري منصوب كند.
» (يزدي ـ پس شما موافقيد.)
بايد توضيح داده ميشد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي مكارم بفرمائيد به عنوان موافق صحبت كنيد تا بعد رأي گرفته شود.
مكارم شيرازي ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
.
خيلي خلاصه عرض ميكنم، مطالبي كه آقايان در زمينة مخالفت با اين اصل بيان كردند همانها بود كه امروز در جلسه مشترك گروهها بيان شد و در آنجا پاسخهائي هم داده شد و خلاصه پاسخها چنين است.
ما براي حفظ كشوري مثل كشور خودمان كه از اقوام و با زبانهاي مختلف تشكيل شده است نياز به يك مقام ثابت در رأي اجرا و قوه مجريه داريم البته مقام رهبري در جاي خود محفوظ، اما فرض كرديم كه او مستقيماً در امور اجرائي دخالت نميكند چون آن شش وظيفهاي كه براي رهبري نوشته شد، دخالت مستقيم در امور اجرائي نبود پس يك مقام ثابتي در مسائل اجرائي احتياج داريم كه حفظ وحدت ملي كند و در بحرانها و مشكلاتي كه براي مملكت پيش ميآيد با ثبات او مملكت نجات يابد و بدون يك مقام ثابت ممكن است خطراتي پيش بيايد.
از طرفي ميدانيم كه نخست وزير و وزراء مقام ثابتي نيستند و نميتوانند باشند چون آنها هر لحظه در مقابل مجلس مسئولند و هر موقع ممكن است مجلس آنها را تغيير بدهد اما رئيس جمهور را مجلس نميتواند عوض كند بنابراين اگر ما بخواهيم نخست وزير را حذف كنيم و فقط رئيس جمهوري باشد و مجلس، ميافتيم در يك تضاد يعني مجلس با كارهاي رئيس جمهور موافق نيست و ميخواهد عوضش بكند ولي نميتواند چون بايد چهارسال سركار باشد و اگر نخواهد عوضش كند، نميشود و لذا اينجا رئيس جمهور را در رأس گذاشتهاند و آن كساني كه متصدي بلافاصله هستند نخست وزير و وزراء هستند، كه هر لحظه قابل تغيير و دگرگوني هستند اما در كنار اين دگرگونيها يك عامل ثبات و وحدت بنام رئيس جمهور هست.
بلي ما اگر مقام رهبري را مستقيماً در امور اجرائي دخالت داده بوديم، اينطور كه آقاي رباني گفتند ممكن بود در اينجا اصلا رئيس جمهور عزل بشود، يعني رهبر باشد و نخست وزير، و لذا ما نميتوانيم رئيس جمهور را از اينجا برداريم اگر ملاحظه كنيم در كشورهاي ديگر دنيا هم كه شرايطي مشابه شرايط كشور ما دارند آنها هم همه به همين شكل عمل كردند و يك مقام ثابتي بنام رئيس جمهور دارند و يك مقام متغير بنام نخست وزير و وزراء.
و اما آنچه آقاي آيت گفتند، كه اول بايد رأي تمايل از مجلس گرفته بشود و بعد كسي را نامزد كنند، بنده فكر ميكنم كه اين اشتباه است براي اينكه ما فرض كرديم كه نخست ميخواهد با رئيس جمهور همكاري بكند، رئيس جمهور بايد همكار خودش را خود انتخاب بكند و بعد مجلس به او رأي اعتماد بدهد، ممكن است مجلس رأي تمايل بدهد به كسي كه سليقهاش با من جور نيست و من نميتوانم با او كار كنم و او را به من تحميل كند، اين از نظر اجرائي درست نيست، بلي من بايد موافقت مجلس را جلب كنم ولي به اينطريق كه آن كسي كه با سليقه و فكر من و برنامه من بتواند همكاري بكند، انتخابش كنم و بگويم ميتوانم به عنوان نخست وزير با او همكاري كنم حالا اي نمايندگان ملت تمام شما ميپذيريد؟ اگر نميپذيريد عوض ميكنم و شخص ديگري را ميآورم كه شما بپذيريد.
ترتيب طبيعي اينست كه انسان همكارش را خودش انتخاب بكند و از مجلس هم بايد رأي اعتماد براي وي بگيرد.
(رباني شيرازي ـ پاسخ ايشان را بدهم؟) نايب رئيس (بهشتي) - خير، مباحثه كه نداريم.
اصل 97 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 97 (اصل يكصد و بيست و چهارم) ـ رئيس جمهور فردي را براي نخست وزيري نامزد ميكند و پس از كسب رأي تمايل از مجلس شوراي ملي، حكم نخست وزيري براي او صادر مينمايد.
(اخذ رأي به عمل آمده و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - نتيجه رأيگيري، عده حاضر شصت و يك نفر، تعداد كل آراء شصت و يك رأي، آراء موافق پنجاه و سه رأي، آراء مخالف سه رأي، آراء ممتنع پنج رأي، تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

5ـ طرح و تصويب 98 (اصل يكصد و بيست ودوم) نايب رئيس (بهشتي) - اصل 98 را ميخوانم: اصل 98 ـ رئيس جمهور در حدود اختيارات خويش در برابر ملت مسئول است، نحوه رسيدگي به اين مسئوليت را قانون معين ميكند.
دكتر آيت ـ قرار بود اين قسمت اخير نباشد.
نايب رئيس (بهشتي) - در پايان با توضيحي كه داده شد، دوستان تأييد كردند كه چون ممكن است پس از پايان كارش هم براي او محاكمهاي پيش بيايد، اين قسمت باشد.
خود شما هم بوديد كه توضيح داديم.
آقاي جوادي بفرمائيد.
(جوادي ـ بنويسيد «در حدود وظايف وظيفه است كه مسئوليت ميآورد نه اختيار) البته وظيفه اختيار ميخواهد و اختيار هم وظيفه ميآورد منتها مسئوليت...
(دكتر آيت - مسئوليت در حدود اختيارات است.)
معمولا ميگويند اختيار مسئوليت ميآورد اين اصطلاح اجتماعي و حقوقي اينست.
آقاي بشارت بفرمائيد.
بشارت ـ رئيس جمهور در حدود اختيارات خويش بايد در برابر رهبر و نمايندگان مجلس شوراي ملي و ملت مسئول باشد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي رحماني بفرمائيد.
رحماني ـ يكي موضوعي است كه آقاي جوادي فرمودند و علاوه بر آن، اينجا كه «نحوه رسيدگي به اين مسئوليت را قانون معين ميكند» اگر توجه بفرمائيد قانون به مسئوليت رسيدگي نميكند بلكه به تخلف از وظايف رسيدگي ميكند، ما ميگوئيم در حدود اختياراتش مسئول است پس نحوه رسيدگي نسبت به تخلف صحيح است نه نسبت به مسئوليت.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي يزدي بفرمائيد.
يزدي ـ همانطوري كه آقاي جوادي فرمودند منتها اگر وظايف اضافه بشود روشنتر است يعني بهتر است بنويسيم «وظايف و اختيارات».
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي كياوش بفرمائيد.
كياوش ـ از نظر اينكه رئيس جمهور از طرف رهبر در به دست گرفتن مصالح مردم و امور مملكت شرعاً اختيار گرفته است، پس بايد در مقابل او هم مسئول باشد يعني بهتر است بنويسيم «در برابر رهبر يا شوراي رهبري و ملت مسئول است.
» نايب رئيس (بهشتي) - آقاي خزعلي بفرمائيد.
خزعلي ـ در باب مسئوليت رئيس جمهور در برابر ملت، در جواب آقايان بايد بگويم كه اين اختيارات عبارت از امكانات همان مسئوليت است نه اينكه اختيار اينكه چيزي را انجام بدهد يا ندهد.
وظايف و اختيارات ميشود وظايف و امكانات بنابراين بجا و روشن است و در برابر ملت مسئول است رهبر هم رياست جمهوري را امضاء ميكند براي ايفاي وظايف ملت بنابراين در برابر رهبر و مجلس وقتي مسئول است كه خيانتي به خود رهبر كرده باشد يا خياتي به مجلس، نوع كارهايش مربوط به ملت است و مسئوليتش هم بايد در برابر ملت باشد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ با توجه به اينكه رئيس جمهور، رئيس قوه اجرائي است و فقط مأمور اجراي قانون اساسي و مصوبات مجلس شوراي ملي است بنابراين بايد در برابر مجلس شوراي ملي و شوراي نگهبان و مقام رهبري مسئول باشد بخصوص كه اگر در مقابل ملت مسئول است يعني ملت از چه راهي حسن انجام وظايف يا عدم انجام وظايف وي را بررسي ميكند.
(نايب رئيس ـ گفتيم قانون معين ميكند.)
آقاي خزعلي فرمودند كه رئيس جمهور كارهاي مربوط به ملت را انجام ميدهد، كارهاي مربوط به ملت بر دو قسم است يك قسمش قانون اساسي است، يك قسمش هم مصوبات مجلس شوراي ملي است و اين بهترين راه است كه نمايندگان ملت و شوراي نگهبان اين مسئوليت را از او بخواهند و به كارها و وظايفش رسيدگي بكنند.
نايب رئيس (بهشتي) - دوستان مثل اينكه مكرراً راجع به شوراي نگهبان مسائلي ميفرمائيد كه با آن مطلبي كه درباره شوراي نگهبان گفته شده ارتباطي ندارد.
شوراي نگهبان، شوراي كارشناسان است، كارشناس اظهارنظر درباره انطباِ يا عدم انطباِ يك قانون يا يك قانون يا يك مصوب با موازين اسلام و با قانون اساسي را ميكند و نميشود پاي او به اين كارها كشانيده بشود و اما اينكه گفته شد مسئوليت در برابر مجلس يا در برابر ملت، نخستوزيرش كه منتخب مجلس است در برابر مجلس مسئول است ولي خودش چون منتخب ملت است، در برابر ملت مسئول است.
آقاي قرشي بفرمائيد.
قرشي ـ «در حدود» را برداريم و بنويسيم «رئيس جمهور نسبت به وظايف و اختيارات خويش» بهتر است.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي دكتر ضيائي.
دكتر ضيائي ـ به نظر من اين اصل زائد است براي اينكه قبلا تصويب كردهايم كه رئيس جمهور اگر انحراف پيدا كرد، به محاكمه كشيده ميشود، اين مسئوليت است، انحراف وقتي است كه خلاف بكند از حدود مسئوليت خود، پس وقتي به محاكمه كشيده ميشود ديگر اين اصل زائد است.
نايب رئيس (بهشتي) - اگر نظرتان باشد آن فقط مربوط به دوران تصدي بود و محاكمهاي كه مقدمه عزل باشد، راجع به محاكمهاي كه مقدمه عزل نباشد اصلا مطلبي آنجا نيامده است اصل 98 را براي رأيگيري ميخوانم.
طاهري خرم آبادي ـ من در مودر ذيلش سؤال دارم، ظاهر اين قيد اينست كه يك قانوني براي رسيدگي به مسئوليت رئيس جمهور در حال رياستش تدوين ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - با خارج از آن فرقي نميكند حال رياست كه نه ندارد اينجا، اينجا نگفتهاند كه رئيس جمهور در زمان رياست جمهوري مسئول است، گفتهاند رئيس جمهور در حدود اختيارات خويش در برابر ملت مسئول است.
(طاهري خرم آبادي ـ يك قانوني براي رسيدگي به مسئوليت رئيس جمهور تدوين ميشود.)
وقتي ما ميگوئيم اين را قانون معين ميكند، يا مثل همه است، يا قانون معين ميكند كه يك راه خاصي دارد به هر حال ميخواهيم بگوئيم نحوه رسيدگي به تخلف را قانون معين ميكند.
اصل 98 براي رأيگيري خوانده ميشود.
اصل 98 (اصل يكصد و بيست و دوم) ـ رئيس جمهور در حدود اختيارات و وظايف خويش در برابر ملت مسئول است، نحوه رسيدگي به تخلف از اين مسئوليت را قانون معين ميكند.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - عده حاضر پنجاه و نه نفر، تعداد كل آراء پنجاه و نه رأي، آراء موافق پنجاه و يك رأي، آراء مخالف سه رأي، ممتنع پنج رأي تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند.)

6ـ طرح و تصويب 99 (اصل يكصد و بيست نهم) نايب رئيس (بهشتي) - اصل 99 قرائت ميشود.
اصل 99 ـ اعطاي نشانها و عناوين افتخاري دولت يا رئيس جمهور است.
نايب رئيس (بهشتي) - مثل اينكه بحث زيادي ندارد.
آقاي سبحاني.
سبحاني ـ اينجا عناوين افتخاري را گفتند ولي بعضي آنها جنبة استحقاقي دارد مثل درجات بالاي نظامي، آنها تكليفش با كيست؟ نايب رئيس (بهشتي) - تكليف آنها با فرمانده كل قوا است.
آقاي پرورش بفرمائيد (پرورش ـ من مخالف هستم.)
آقاي قرشي بفرمائيد.
قرشي ـ باز ميخواهيد بگوئيد وثوِ الدوله مصور الممالك، اين را توضيح بدهند ببينيم منظور چيست؟ نايب رئيس (بهشتي) - آقاي قرشي نگران دولهها و سلطنهها، ملكها، و ممالكها هستند من الان در ذهن ندارم يك عنوان افتخاري را كه متناسب باشد با جو جمهوري اسلامي ولي به هر حال قدر مسلم نشاتها هست، اما در مورد عناوين افتخاري الان چيزي در نظر ندارم.
(كرمي ـ براي تشويق شعرا، ادبا، فضلا القابي ميدهند.)
رحماني ـ اعطاي نشانها و عناوين افتخاري و غيرافتخاري دولتي بنويسيد چون افتخاري خصوصيت ندارد.
نايب رئيس (بهشتي) - بسيار خوب آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) ـ ما بايد يك چيزي بفهميم از اين اصل، من از اين عناوين افتخاري چيزي نميفهمم و معلوم نيست در اسلام چيزي داشته باشيم اگر واقعاً يك كسي مجتهد است يك چيزي برايش مينويسيد يا يك كسي سرتيپ است، سر لشكر است، درجه سرلشكري، را به او ميدهند اما عناوين افتخاري يعني چه؟ مثل عناوين افتخاري، كه يك آدم بيسواد را ميبرند و يك پيش بند به او ميبندند و يك عكس از او ميگيرند اين ميشود دكتراي افتخاري اين اصلا مسخره كردن دكتري و چيزهاي ديگر است پس اين را بايد دور ريخت.
نايب رئيس (بهشتي) - در اسلام بعضي القاب مثل سيف الله، سيف الدوله و نظير اينها بوده است آقاي حجتي بفرمايند.
(حجتي كرماني ـ اين اصل بوي طاغوت ميدهد و چيز بدي است.)
آقاي هاشمي نژاد بفرمائيد.
هاشمي نژاد ـ هر مسالهاي را كه ما مطرح ميكنيم چون يك سابقه ذهني از گذشته داريم فكر ميكنيم كه داريم ميرويم داخل همان كارها، وقتي ميگويند عناوين مقصود عناوين سيستم اسلامي است چطور شما به عنوان كسي كه فداكاري بكند در جبهه جنگ، در رشته اقتصادي، در رشته تحقيقاتي، او را تشويق ميكنيد اين عناوين هم در حقيقت تشويق است.
الان ميگوئيد مجاهد شهيد لقب به يك شهيد ميدهيد يا كساني كه واقعاً در جبهه جنگ مشغول مبارزه بودهاند شما چرا اصل را بر فساد ميگذاريد و درست بازگشت به گذشته؟ نايب رئيس (بهشتي) - الان يك چيزي ياد من آمد به عنوان نمونه مثلا قهرمان كشور در يك رشتهاي اين از عناوين تشويق كننده است.
(علي تهراني ـ افتخاري نيست.)
منظور از افتخاري يعني افتخار آور نه اينكه بيپايه و بي معني باشد.
(منتظري ـ افتخاري يعني بيپايه مثل دكتراي افتخاري.)
پس آقايان با كلمه افتخاري آن مخالف هستيد مينويسيم «اعطاي نشانها و عناوين با رئيس جمهور است».
(دكتر آيت ـ افتخاري در مقابل رسمي است.)
(كياوش ـ «اعطاي نشاتها و درجات عالي نظامي و عناوين استخدامي» بنويسيد.)
آقاي دكتر بنيصدر بفرمائيد.
بني صدر ـ در زمان پنجاه سال اخير وضع به اينصورت در آمد والا در تاريخ نظامي خود ايران اگر ملاحظه بفرمائيد ميبينيد كه دادن نشاتها و عناوين حتي مهمتر از درجه نظامي بوده چنانكه در يكي از جنگهاي ايران و روس بود آن كسي كه زخمي شده بود از فرماندهي كل خواست كه نشان بدهد گفت نه چون از پشت زخم خوردي به تو درجه ميدهم ولي نشان نميدهم اين مال دوره قاجاريه بوده و بعد فساد دوره پهلوي است علي الاصل اين نشان افتخار براي تشويق است و براي اين است كه مردم را تشويق كنيد براي انجام كارهاي خوب حالا ممكن است شما به عنوان تشويق لقب (برادر) را باب كنيد براي كساني كه شجاعت بخرج ميدهند.
نايب رئيس (بهشتي) - اگر اجازه ميدهيد بنويسيم عناوين تشويقي كه معلوم باشد كه به كسي لقب بيخودي ندهند عناوين باشد براي تشويق.
اشراقي ـ لقبهائي درد دوره قاجاريه بود مثل «معين البكاء» اين يك چيزي ميشود از اين قبيل...
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي دكتر قائمي اميري.
دكتر قائمي ـ من عرض كردم همان كلمه افتخاري حرف درستي است در بعضي از موارد در دانشگاه در يك مؤسسه علمي فردي ميبينيم از لحاظ مقررات واجد شرايط رسمي نيست ولي در عمل يك شخصيت بزرگ علمي است كه اين دكتراي افتخاري را به او ميدهند گو اينكه دانشگاه مقررات خاص ديگر براي اينكار دارد اين كلمه بايد باشد اشكالي ندارد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي فاتحي بفرمائيد.
فاتحي ـ اعطاي نشاتها راجع به امور نظامي است و رئيس جمهور ميتواند آن را بدهد اين عناوين افتخاري الان هست كما اينكه در زمان حال هم هست مثل عنواني كه رهبر ما به حضرت آيت الله طالقاني دادند «اباذر زمان» كه در زمان پيغمبر (ص) هم حضرت پيغمبر (ص) يك عناويني را به عمار داده بودند يا مثل «ذوالشهادتين» و امثال اينها، اين مطالبي است كه در تاريخ ثبت شده و براي آن بايد يك حسابي باز كرد.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي مشكيني بفرمائيد.
مشكيني ـ مگر همه عناوين بايد در اسلام تنصيص شده باشد گر چه همين هست اگر يك مطلب عقلاني باشد چه اشكالي دارد كه اين جمله باشد؟ (منتظري ـ اين چيز خوبي نيست يك چيز بهتري بنويسيد.)
خزعلي ـ جواب جناب آقاي منتظري راميد هم درباره جعفر وقتي از حبشه برگشت پيغمبر(ص) به او فرمود «الا امنحك الا اعطيك الا احبك» به عنوان نشان دادن اينها را به عنوان افتخار فرمودند.
نايب رئيس (بهشتي) - اگر دوستان موافق هستيد آنچه كه مهم است اعطاي نشانهاي دولتي است وقتي مسأله عناوين را هم ننويسيم از كسي چيزي سلب نكردهايم فعلا اين مقدارش كه مورد تأييد است با دست رأي ميگيريم موافقين با اينكه عناوين افتخاري در اصل باشد دست بلند كنند (عدة كمي دست بلند كردند) رأي كافي نياورد بنابراين حذفش ميكنيم.
اصل 99 را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 99 (اصل يكصد و بيست و نهم) ـ اعطاي نشانهاي دولتي با رئيس جمهور است.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - عدة حاضر شصت نفر، تعداد كل آراء شصت رأي، آراء موافق پنجاه و يك رأي، آراء ممتنع پنج رأي.
تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

7ـ طرح و تصويب اصل 100 (اصل يكصد و بيست و هشتم) نايب رئيس (بهشتي) - اصل 100 قرائت ميشود.
آقاي پرورش بفرمائيد.
پرورش ـ من به عنوان مخالف اجازه گرفته بودم كه صحبت كنم من فكر ميكنم كه اگر كسي بود كه داراي عنواني بود شما اسم او را فراموش نميكرديد.
نايب رئيس (بهشتي) - حتماً اينطور نيست، من توضيح بدهم كه رفع سوء تفاهم از شما و بقيه آقايان بشود نامها را يك تعدادش را اينطرف نوشته بودند دنبالهاش رسيده بود به طرف ديگر، من تا پايان اسمها را خواندم فراموش كردم كه از نو بخوانم شما درست ميفرمائيد.
پرورش ـ من قصد توهين ندارم ولي بعضي از آقايان نشانها را با درجات ارتش اشتباه ميكنند اين بايد توضيح داده بشود كه نشان چيست و عنوان افتخاري چيست.
نايب رئيس (بهشتي) - منظور نشان علمي و اينها است آقاي كياوش.
كياوش ـ حالا كه از عناوين نام برده شده پيشنهاد ميكنم همين جا قبل از اصل 100 يك اصلي گنجانده بشود براي ايجاد يك جامعه متني بر عدل طبق مقررات اسلامي، عناوين تشريفاتي مثل آقا و جناب و فلان از نامههاي اداري حذف شود.
نايب رئيس (بهشتي) - فردا در كميسيون پيشنهاد بفرمائيد.
اصل 100 خوانده ميشود.
اصل 100 (اصل يكصد و بيست و هشتم) رئيس جمهور استوارنامه سفيران اعزامي به كشورهاي ديگر را امضاء ميكند و استوارنامه سفيران كشورهاي ديگر را ميپذيرد.
نايب رئيس (بهشتي) - بحثي نيست لطفا رأي بگيريد.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - عده حاضر پنجاه و نه نفر، شماره كل آراء پنجاه و نه رأي، آراء موافق پنجاه و شش رأي، آراء مخالف هيچ، آراء ممتنع سه رأي تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

8ـ طرح و تصويب اصل 101 (اصل يكصد و بيست و پنجم) نايب رئيس (بهشتي) - اصل 101 قرائت ميشود.
اصل 101 ـ امضاي عهدنامههاي دولت ايران با ساير دولتها و همچنين امضاي پيمانهاي مربوط به اتحاديههاي بين المللي پس از تصويب مجلس شوراي ملي با رئيس جمهوري يا نماينده قانوني اوست.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي موسوي اردبيلي فرمايشي داشتيد؟ (موسوي اردبيلي ـ يك مطلبي از ستاد ارتش دادهاند كه اگر اجازه بفرمائيد عرض كنم.)
نوبت شما براي همين است، بفرمائيد.
موسوي اردبيلي ـ راجع به اصل 87 امروز چند نفر از ستاد ارتش آمده بودند و شايد نتوانستند خدمت آقايان برسند به من گفتند كه من خدت برادران عرض كنم.
دو سه تا كلمه در آن اصل بوده يكي فرماندهي كل نيروهاي مسلح كه اينطوري نوشته شده گفتم اگر منظور شما از نيروهاي مسلح و ژاندارمري و شهرباني را ميخواهيد شامل بشود اين درست است اما آن اعضائي كه بعد ميخواهيد بياوريد آنها نمايندهاي ندارند و اگر منظورتان اين است كه آنها نباشد اين اصطلاح نيروهاي مسلح آنها را هم شامل ميشود يكي هم در پرانتز نوشته شده (رئيس كل ستاد مشترك) آنها گفتند كه سابقاً بزرگ ارتشتاران بود يك اصطلاحي بود الان كه آن وضع بهم خورده همانطور ننويسيد رئيس ستاد كافي است كه دو جا تكرار شده.
ديگر اينكه مسائلي كه راجع به ارتش در كميسيونها مطرح ميشود تقاضا كردهاند اگر آقايان اجازه ميدهيد كه يك نماينده از ستاد ارتش شركت كند و تذكرات لازم را در آنجا بدهد.
نايب رئيس (بهشتي) - حتما اين كار را در فصل مربوط به ارتش مراعات خواهيم كرد.
خوب راجع به اصل 101 بحث ميكنيم، آقاي دكتر نوربخش.
(نوربخش ـ من يك اشكال كلي دارم.)
مخالف هستيد؟ (نور بخش ـ بلي) بفرمائيد.
(كرمي ـ نصف اين اصل در حقيقت تصويب شده است فقط امضاي رئيس جمهور ميماند.)
دكتر نور بخش ـ من ميخواستم راجع به اصل وظايف رئيس جمهور صحبت كنم چون اصل آخر است كه مطرح است اگر اجازه بفرمائيد صحبت كنم.
(يكي از نمايندگان ـ راجع به اصل ديگر است.)
نايب رئيس (بهشتي) - اگر راجع به اصل ديگر است پس از اين اصل كه تمام شد تشريف بياوريد صحبت كنيد.
خيال كردم راجع به اين اصل است .
آقاي آيت بفرمائيد.
دكتر آيت ـ نصف اين اصل همانطور كه آقاي كرمي گفتند در اصل ديگر تصويب شده است و نصف آن هم در جاي ديگر است.
اول اينكه مجلس بايد تصويب بكند دوم اينكه اينجا گفتيم پس از تصويب مجلس شوراي ملي و در اصول مربوط به شوراي نگهبان گفتيم كه تمام اينها بايد برود به شوراي نگهبان، بنابراين بعد از تصويب مجلس شوراي ملي بنويسم «و طي مراحل قانوني».
نايب رئيس (بهشتي) - اين نظير اصل چهار است و روشن است.
ما در اينجا گفتيم كه كليه مصوبات بايد به شوراي نگهبان برود اما اينكه گفتيد امضاء، فرِ است بين امضاء به عنوان طرف قرارداد و بين امضاء به عنوان اين قانون، اينها با هم فرِ دارد.
(يكي از نمايندگان ـ اگر دو امضاء را برداريد و بگذاريد بعد از تصويب.)
منظورتان را نفهميدم.
(يكي از نمايندگان ـ اگر امضاها را بيندازيم ميشود «عهدنامهها و پيمانها بعد از تصويب مجلس شوراي ملي به امضاي رئيس جمهور ميرسد».)
اگر همينطور باشد چه اشكالي دارد؟ اينكه متين و خوب است.
آقاي حسيني بفرمائيد.
(حسيني هاشمي ـ پيمانهاي مربوط) هر دو را نوشتهايم يعني هر امضاي عهدنامهها و هم امضاي پيمانها پس از تصويب مجلس.
(يكي از نمايندگان ـ «پس از طي مراحل مقرر در اين قانون» فراموش نكنيم كه قراردادها امر خطيري است و هم حقوقدانهاي نگهبان قانون اساسي و هم فقها بايد در آنها نظر بدهند و نظر هم در جاي خودش مقرر شده.
بنابراين بجاي «پس از تصويب مجلس شوراي ملي» نوشته شود «پس از طي مراحل مقرر در اين قانون».)
آقاي خامنهاي بفرمائيد.
خامنهاي ـ چون اين اصل در قوة مقننه بوده است در آنجا كلمات مقاولهنامه و موافقتنامه هم بود.
اينجا يكباره پيمانهاي مربوط به اتحاديه را آوردهايم و آن كلمات ديگر را بجز عهدنامه نياوردهايم.
من پيشنهاد ميكنم چون كلمه قراردادهاي بين المللي لفظي است نسبتاً جامع و شامل مقاولهنامه و موافقتنامه و بقيه ميشود بنويسيم امضاي اين يك مقداري اخص از آن خواهد بود.
(نايب رئيس ـ عكس مسأله است.)
خير اينطور نيست چون عهدنامه بر خلاف مفهوم لغوياش عنوان كوچكي است يعني مقاولهنامه و موافقتنامه را شامل نميشود، ولي قرارداد همه اينها را شامل ميشود.
بنابراين اشكالي ندارد كه ما بگذاريم كه با آن اصل هم اختلاف پيدا نكند.
(كرمي ـ در اول قراردادها هم بود.)
بلي قرارداد هم بود.
نايب رئيس (بهشتي) - من چيز ديگر ميخواستم به ايشان يادآوري كنم.
كرمي ـ اصل 65 چنين است: «عهدنامهها و مقاوله نامهها و قراردادها و موافقت نامههاي بين المللي بايد به تصويب مجلس شوراي ملي برسد».
خامنهاي ـ عهدنامه در اصطلاح يك معناي خاصي دارد، ولي قرارداد شامل همه ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - بسيار خوب اگر نظر مجلس اين بود آن دو كلمه را ميگذاريم.
آقاي منتظري بفرمائيد.
رئيس (منتظري) ـ من نظرم اينست كه پس از تصويب مجلس شوراي ملي بنويسيم «و طي مراحل قانوني آن».
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي رشيديان.
رشيديان ـ در اين اصل بايد نوشته شود «رئيس جمهور موظف به امضاي عهدنامهها و پيمانها پس از تصويب مجلس شوراي ملي است» نه اينكه عهدنامهها و بقيه معلق بماند به امضاي رئيس جمهور.
نايب رئيس (بهشتي) - چرا شما توجه نميكنيد امضاي قانون غير امضاي قرارداد است.
(دكتر آيت ـ توضيح بفرمائيد.)
يك وقت است كه قرارداد را بايد وزير خارجه امضاء كند نه رئيس جمهور در اين حالت به عنوان قانوني بودن قرار داد در امضاء ميكند كه قانوني شده است و ابلاغ ميكند و به عنوان طرف قرارداد مثلا سفير ايران در هندوستان امضاء ميكند.
پس در اينجا امضاء طرف قرارداد مطرح است.
اين قبلا رويش صحبت نشده است.
ما در اينجا ميخواهيم بگوئيم طرف قرارداد رئيس جمهور يا نمايندة او باشد.
نميخواهيم از نظر تنفيذ آن بگوئيم.
آقاي رحماني بفرمائيد.
(رحماني ـ اين را بنويسيم «وظيفه امضاي عهدنامههاي دولتي».)
اين همان حرف آقاي رشيديان است.
رحماني ـ چون اگر غير از اين باشد لازمهاش اينست كه تا امضاي رئيس جمهور نداشته باشد نافذ نباشد و يكي هم بعد از عبارت «پس از تصويب مجلس شوراي ملي» به همان طريقي كه آقاي منتظري فرمودند نوشته شود «و طي مراحل قانوني» اينها مورد تأييد است و نظر بنده هم همين بوده است.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي رباني شيرازي بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ علاوه بر امضاي رئيس جمهور، وزير مسئول هم بايد امضاء كند چون ظاهر اين اصل اينطور است كه امضاي وزير مسئول را نميخواهد و پس از تصويب فقط امضاي رئيس جمهور يا نماينده قانوني او را ميخواهد.
نايب رئيس (بهشتي) - معمول اين است كه يك قرارداد يا يك پيشنهاد يا يك ابلاغي را در طي مراحل اداري چندين امضاء ميكنند تا به رئيس جمهور برسد.
اينها مربوط به تشريفات اداري است و لازم نيست در قانون اساسي بيايد.
بنابراين منظور اين است كه سطح اين قبيل امور بالا بيايد و ميخواهند بگويند امضاي رئيس جمهور را لازم دارد.
(رباني شيرازي ـ پس بايد بگوئيم علاوه.)
«علاوه» نميخواهد متن اصل گويا است.
اين را هم كه گفتند «وظيفه است» اصلا جاي وظيفه نيست زيرا وظيفه درجائي است كه ما بخواهيم يك باري را بر دوش يك كسي بگذاريم.
اينجا ميخواهيم سطح اين قراردادها سطحي است كه امضاي رئيس جمهور بايد پايش باشد.
رئيس (منتظري) ـ براي اينكه اشكال آقايان بر طرف شود، بنويسيم «عهدنامهاي دولت ايران را همچنين رئيس جمهور امضاء ميكند».
نايب رئيس (بهشتي) - اين اصل هم همينطور است.
رئيس (منتظري) ـ خير «با رئيس جمهور است» اين معنياش اين است كه ديگر نميخواهد، اما اگر بنويسيم «اين قبيل امور را رئيس جمهور هم امضاء مينمايد» اشكال برطرف ميشود.
نايب رئيس (بهشتي) - اگر آقايان موافقند كلمات مقاوله كلمات مقاوله نامه وموافقتنامه و قرارداد را اضافه كنيم كه بين اين دو تا اصل هماهنگي باشد.
(تهراني ـ كلمه «عهدنامه» همه آنها را شامل ميشود.)
اضافهاش ضرري ندارد.
بنابراين قسمت بالاي اصل به اينصورت شد «امضاء عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها، و قراردادهاي دولت ايران با ساير دولتها» و يكي هم «امضاي پيمانها با دولتها نباشد بلكه با اتحاديههاي بين المللي باشد» اين با رئيس مجلس است.
درباره قسمت زير همانطور كه عرض كردم اگر بخواهيم يكي دو جا شوراي نگهبان را بگذاريم ناچار هستيم همه جا آن را بگذاريم در حالي كه اگر هيچ جا نگذاريم چون قبلا در يكي از اصول گفتهايم «كليه مصوبات مجلس شوراي ملي بايد به شوراي نگهبان برود» بهتر است بنابراين بايد يكي از اين دو رويه را انتخاب كرد، والا اگر يكجا گذارده شود و يقيه جاها گذاشته نشود اين خودش تبعيض ميشود.
رئيس (منتظري) ـ پس ننويسيد «پس از تصويب مجلس شوراي ملي» چون تمام قوانين به مجلس شوراي ملي رفته است.
طاهري اصفهاني ـ مگر قبلا نگذرانديم كه مصوب مجلس، مصوب نيست مگر به شوراي نگهبان رفته باشد كه از جنبه شرعي و حقوقي ارزيابي شود و امضاء شود.
مصوبي كه ما ميگوئيم يعني چيزي كه از مجلس گذشته و شوراي نگهبانش را هم طي كرده و به صورت قانون در آمده باشد.
نايب رئيس (بهشتي) - پس ميگوئيد احتياج ندارد.
(رباني شيرازي ـ تصويب مجلس را برداريد بنويسيد «پس از طي تشريفات قانوني».)
موافقين با اينكه اين عبارت «پس از تصويب مجلس» كافي است دست بلندكنند (سي و نه نفر دست بلند كردند) بنابراين اجازه بفرمائيد همين متن را به همي صورت براي اخذ رأي قرائت كنم.
(منتظري ـ اين متن رأي كافي نخواهد آورد چون سي و نه نفر دست بلند كردند) آقايان ميگويند جمله «پس از طي مراحل قانوني».)
اضافه شود.
(منتظري ـ اصلا مجلس شوراي ملي هم نميخواهد، بنويسيد «پس از طي مراحل قانوني».)
(هاشمي نژاد ـ طي مراحل قانوني يك امضاي رئيس جمهور است.)
(رحماني ـ ظاهر اين اصل اينطور است كه تو هم ميشود به شوراي نگهبان نميرود.)
شما يك اصل داريد كه در آن گفته شده است كليه مصوبات بايد بدون استثناء به شوراي نگهبان برود.
(موسوي اردبيلي ـ «پس از طي مراحل قانوني را» رأي بگيريد.)
موافقين با اينكه اين عبارت «پس از طي مراحل قانوني» باشد دست بلند كنند.
(هاشمينژاد ـ درست نيست.)
(كرمي ـ چرا داريد خدشه ميكنيد؟) اجازه بفرمائيد ما داريم نظر خواهي ميكنيم.
كرمي ـ اين اصل دو قسمت است، قسمت پايين آن به اصل 65 مربوط ميشود كه قبلا تصويب شد و صدر اين اصل به اينجا مربوط است كه چه كسي امضاء ميكند.
نايب رئيس (بهشتي) - اجازه بفرمائيد روية كار را با اين وسواسها همراه نكنيم و «پس از تصويب» ما جلوتر يك اصل گذرانديم و باز شايد چندين جاي ديگر اين عبارت به طور وسيعتر بيايد.
آقاي طاهري بفرماييد.
(طاهري ـ اينها در آن داخل است و ديگر نخواهيد هم داخل هم خارج و هم تأكيد كنيد زيرا معلوم است.)
بنابراين همين را براي رأيگيري ميخوانم: اصل 101 (اصل يكصد و بيست و پنجم) ـ امضاي عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقت نامهها و قراردهاي دولت ايران با ساير دولتها و همچنين امضاي پيمانهاي مربوط به اتحاديههاي بين المللي پس از تصويب مجلس شوراي ملي با رئيس جمهور يا نماينده قانوني او است.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - نتيجه رأيگيري، عده حاضر در جلسه پنجاه و نه نفر، تعداد كل آراء شصت رأي، يك رأي به قيد قرعه خارج شد، آراء موافق چهل و هشت رأي، آراء مخالف شش رأي، آراء ممتنع پنج رأي، بنابراين، اين اصل تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
نايب رئيس (بهشتي) - چون وقت داريم از اصولي كه براي دستور آماده شده است يك اصل از پيش نويس گروه پنج مطرح ميكنيم.

9ـ طرح و تصويب اصل 102 (اصل يكصد و سيام) اصل 102 ـ در مورد غيبت يا بيماري رئيس جمهور شورائي به نام شوراي موقت رياست جمهوري مركب از نخست وزير، رئيس مجلس شوراي ملي و رئيس ديوانعالي كشور وظايف او را انجام ميدهد مشروط بر اينكه عذر رئيس جمهور براي مدتي بيش از دو ماه نباشد.
نايب رئيس (بهشتي) - در اينجا قرار شد اضافه كنيم «اگر مدت رياست جمهوري پايان يابد و به علت وضع فوِ العاده انتخاب رئيس جمهور جديد صورت نگرفته باشد در اين مورد نيز وظايف رئيس جمهوري بر عهده شوراي موقت رياست جمهوري است.
» در اين مورد سخني هست؟ (اظهاري نشد) دوباره اصل را ميخوانم: اصل 102 ـ در مورد غيبت يا بيماري رئيس جمهور شورائي به نام شوراي موقت رياست جمهوري مركب از نخست وزير، رئيس مجلس شوراي ملي و رئيس ديوانعالي كشور وظايف او را انجام ميدهد، مشروط بر اينكه عذر رئيس جمهور براي مدتي پيش از دو ماه نباشد.
هرگاه دوره رياست جمهوري پايان يابد و به علت وضع فوِ العاده انتخاب رئيس جمهوري جديد صورت نگرفته باشد نيز وظايف رياست جمهوري را اين شورا برعهده ميگيرد.
دكتر آيت ـ در موردي كه رئيس جمهور عزل هم ميشود اضافه كنيد.
(منتظري ـ شوراي نگهبان را هم اضافه كنيد.)
اشراقي ـ در يك اصل گفتهايم اگر دوران رئيس جمهوري تمام شده باشد و نتوانند رئيس جمهوري را انتخاب كنند، ايام او راتمديد كنند.
نايب رئيس (بهشتي) - اين اصل حذف شد و شما تشريف نداشتيد.
آقاي رحماني بفرمائيد.
رحماني ـ در اينجا از طرف رهبر يا شوراي رهبري دو نفر بايد در شوراي جمهوري دخالت داشته باشند كه پنج نفر شوند.
نايب رئيس (بهشتي) - آقاي مكارم بفرمائيد.
مكارم شيرازي ـ «هرگاه پايان يابد» درست نيست، يعني وقتي دوره رئيس جمهوري پايان يافت و انتخابات هم شروع نشده بود ما بايد بگوئيم «انتخابات در موقع لازم نشود انجامش بدهيم» نه اينكه «پايان يابد» اين جمله غلط است.
نايب رئيس (بهشتي) - تا وقتي كه هست نبايد اين كار را بكنند بلكه پس از پايان يافتن دوره او اگر طبق قانون رئيس جمهور جديد انتخاب نشده باشد.
(مكارم شيرازي ـ عبارت اين نبود حالا درست شده.)
خير مطلب همين بود.
آقاي رباني شيرازي بفرمائيد.
(رباني شيرازي ـ رئيس شوراي نگهبان) آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ من فكر ميكنم اولا اين شورا يك مقدار تقليد از همان شوراي سلطنتي است كه رئيس مجلس و غيره بود و هيچكدام از اينها پاي رهبر و شوراي رهبري و شوراي نگهبان در آن نيست، دوم اينكه پيشنهاد ميكنم اين شورا هميشه در كنار رئيس جمهور به صورت رسمي باشد و تركيبش طوري باشد كه از افراد رسمي نباشند بلكه يك افرادي باشند كه عدالت داشته باشند.
نايب رئيس (بهشتي) - تنها مسالهاي كه پيشنهاد ميشود بودن رئيس شوراي نگهبان در شوراي جمهوري است.
(موسوي اردبيلي ـ رئيس ديوانعالي كشور نمايده رهبر است.)
بلي و بخصوص عرض شده شوراي نگهبان را يك طوري بگيريم كه وظايفش متناسب با تخصصش و تخصصش متناسب با وظايفش باشد.
شما همه جا پاي شوراي نگهبان را به ميان ميكشيد نميدانم اين تا چه حد است، چون وقتي رئيس ديوانعالي كشورهست و يا رئيس مجلس شوراي ملي هست...
بنابراين من ذيل را مينويسم و براي رأيگيري قرائت ميكنم: اصل 102 (اصل يكصد و سيام) ـ در مورد غيبت يا بيماري رئيس جمهور شورائي به نام شوراي موقت رياست جمهوري مركب از نخست وزير، رئيس مجلس شوراي ملي رئيس ديوانعالي كشور وظايف او را انجام ميدهد، مشروط بر اينكه عذر رئيس جمهور براي مدتي بيش از دو ماه نباشد.
در مورد عزل رئيس جمهور يا در مواردي كه رياست جمهوري يكنفر پايان يافته و رئيس جمهور جديد هنوز انتخاب نشده نيز وظايف رياست جمهوري بر عهده اين شورا است.
(اخذ رأي به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) نايب رئيس (بهشتي) - نتيجه رأيگيري، عده حاضر در جلسه پنجاه و نه نفر، تعداد كل آراء پنجاه و نه رأي، آراء موافق پنجاه و دو رأي، آراء مخالف يك رأي، آراء ممتنع شش رأي بنابراين، اين اصل تصويب شد، تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).

10ـ پايان جلسه نايب رئيس (بهشتي) - ان شاء الله بقيه اصول در جلسه فردا صبح براي جلسه فردا عصر آماده ميكنيم، جلسه ختم ميشود.
(جلسه ساعت هفده و چهل و پنج دقيقه پايان يافت) نايب رئيس مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ـ دكتر سيد محمد حسيني بهشتي
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا